من میخواهم در آینده شهید شوم....
معلم پرید وسط حرف علی
وگفت: ببین علی جان موضوع انشاء این بود که در آینده میخواهید چکاره شوید. باید در مورد یک کار توضیح می دادی!!!
مثلاً پدرخودت چه کاره است!!!
....آقا اجازه.....شهید.....
بسیجی
#جاویدالاثر_شهید_لطفعلی_قربانی بتاریخ بیست و پنجم شهریور ماه سال 1330 در روستای خوش آب و هوا و سرسبز گوندوغدی ، از توابع شهرستان میانه در خانواده ای دینمدار دیده به جهان گشود.
پدرش نوروز نام داشت و زمانی که لطفعلی نوجوانی بیش نبود رخ در نقاب خاک کشید.نام مادرش حوا بود که بعد از فوت همسرش تمام مشکلات و سختیهای زندگی را به تنهائی بردوش داشت.
این شهید عزیز تا پایان دوره ابتدائی درس خواند و بعد از آن به عنوان فرزند بزرگ خانواده، وظیفه اداره خانواده را بر عهده گرفت و به کشاورزی در زادگاهش مشغول شد و در روزی رسانی به خانواده اش، کمک و یاور مادر شد.
درسال 1352 ازدواج کرد وخداوند سه پسر و دو دختر، به او ارزانی داشت.
در راهپیمائی و تظاهرات مردمی علیه شاه و دار و دسته اش، حضوری فعال داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جزء اولین نفراتی بود که در پایگاه روستا، فعالیت راشروع کرد.
جنگ که شروع شد برای دفاع از مملکت خویش به جبهه اعزام شد. دفاع از حریم کشور، نه مدرک تحصیلی میخواهد و نه مقام. بلکه برای دفع دشمن مرد میخواهد و مردانی چون لطفعلی ازجان خود گذشتند تا این مرز و بوم و مردمان عزیزش در آزادی و آسایش به سر ببرند.
این شهید بزرگوار بعد از گذراندن دوره های نظامی، از طریق سپاه پاسداران میانه، به جبهه ای که یک طرفش حق بود و طرف دیگر ناحق و متجاوز، به سمت منطقه عملیاتی جنوب و دزفول به عنوان بسیجی رزمنده اعزام شد.
مدتی را در مبارزه با دژخیمان وحشی صفت بعثی گذراند و جزء بسیجیانی شد که تا قیامت نام و یادشان، با افتخار در این سرزمین باقی خواهد ماند.
سرانجام در تاریخ بیست ودوم بهمن ماه سال 1361 این شهید گرامی به درجه شهادت رسید و پیکراین مدافع بی ادعای وطن، تاکنون به عنوان شهید جاویدالاثر در منطقه دزفول، بی نام و نشان بیادگار مانده است.
یاد و نامش گرامی.....آمین
تاریخ تولد ۱۳۳۰/۶/۵
تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۱۱/۲۲
دزفول
#مفقودالاثر