یاران عاشقجمشید سرانجام

جنگ تحمیلی-شهری-سپاهی -> جنگ تحمیلی-شهری-سپاهی-رسمی -> جنگ تحمیلی-شهری-سپاهی-رسمی-مجرد -> جمشید سرانجام

جمشید سرانجام

زندگی نامه

خاطرات

وصیت نامه

در معرفت عشق همو، باصر بود

دافع شر منافق و حق را ناصر بود

گشتم که کلامی بسرایم در منزلتش

هم عقل ناقص و هم قلم قاصر بود

پاسدار شهید راه امنیت #جمشید_سرانجام، در اولین روز بهار سال 1339 در شهر میانه در خانواده ای، مومن و دینمدار متولد شد. پدرش عبدالله نام داشت و بعنوان جوشکار، در روزی رساندن به خانواده اش تلاش میکرد. نام مادرش اقدس بود و شریک شادی ها و غمهای خانواده.

او دیپلمش را در رشته تجربی گرفت و چون از اول حرکتهای انقلابی مردم میانه در صحنه تظاهرات و راهپیمائیها حضور فعال داشت،

بعد از تشکیل سپاه پاسداران در این شهر، به خیل عاشقان خدمت به خلق پیوست و نامش را در جرگه پاسداران انقلاب اسلامی جاودانه کرد.

نزدیک اذان صبح بود و هنوز مردم شهر بیدار نشده بودند.از چندین روز پیش اطلاع یافته بودند که منافقان درصدد ضربه زدن به انقلاب، طرح هایی را آماده کرده اند.

او کلّ شب را بیدار مانده و به همراه دیگر پاسداران در حال تلاش برای حنثی کردن ماموریت خرابکارانی بودند که می خواستند زهرشان ر ابریزند.

منافقان درنزدیکی مرکز سپاه میانه خانه ای اجاره کرده بودند تا بتوانند در اولین فرصت به سپاه حمله کنند.

تجسسها و تلاشهای خستگی ناپذیر این حافظان حریم امنیت، نتیجه داده بود و مشخص شده بود که خانه تیمی منافقان درخیابان خیام، و در چند ده متری محل سپاه واقع شده.

جمشید، این پاسدار دلاور انقلاب، در اقدامی جسورانه خود را به آن خانه رساند و از طریق پشت بام وارد خانه شد. فرد منافق، غافلگیر شده بود و انتظار نداشت به این راحتی محل اختفایش لو رفته باشد. با ورود شهید سرانجام به این خانه، درگیری تن به تن بین این دو درگرفت، منافق در حال مغلوب شدن و دستگیری بود.

او تنها راهی که داشت استفاده از نارنجکی بود که به کمرش بسته بود...... ضامن را کشید.... لحظاتی بعد صدای انفجاری بلند، در خلوتی اول صبح منطقه را در برگرفت......

و اینگونه بود که شهید جمشید سرانجام با خنثی کردن توطئه ضدانقلاب، جانش را در راه امنیت مردمش در طبق اخلاص گذاشت و شد شهید امنیت و آرامش شهر.

این حادثه دربیست وپنجم بهمن ماه سال 1361 در خیابان خیام شهر میانه اتفاق افتاد و سرانجام، جمشید را به شهادت رساند.

تشییع باشکوه این پاسدار حرمت خون شهیدان، نشان از سپاسگزاری مردم شهر از او بود، که در خنثی کردن هدف شوم ضدانقلاب جانش را فداکرد.

مزار این شهید عزیز در گلزار شهدای میانه قرار گرفته است...

درود خدا به روح بزرگ این شهید امنیت باد... آمین

تاریخ تولد ۱۳۳۹/۱/۱

تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۱۱/۲۵

میانه درگیری با ضدانقلاب

محل دفن مزار شهدای میانه

بسم الله القاسم الجبارین

وصیتنامه رو سیاه گناهکار جمشید سرانجام

حمد و سپاس خداوندی را که بما نعمتهای بیکران داد تا ما برشد معنوی و تنسانی برسیم. شکر و حمد مخصوص اوست و کسی او را بیقین دریافت نمینواند از او دست بکشد.

شکر ایزد متعالی را که ما را براه راست هدایت فرمود و ما را از منجلاب سقوط رهایی بخشید او همان خدایی است که عاشقانش در راه او تا پای جان در مقابل جباران و طاغوتها مقاومت میکند و هر چه مصائبی بر آنان وارد میشود برضایت او خشنود هستند.

باری از درگاه پر مهر و عطوفتش تقاضا دارم که گناهان بسیار سنگین مرا که فقط او از آنان آگاه است به بخشاید و آرزو میکنم که مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار دهد.

چون که بغیر شهادت فکر نمیکنم چیزی بتواند گناهانم را در پیشگاهش از بین ببرد تنها آرزوی من این است که بتوانم راهی بر خود پیدا کنم تا خشنودیش را جلب کند و مرا در درگاهش، روسیاهی به روسفیدی تبدیل گردد.

خداوندا من چگونه میتوانم در ردگاه تو از این همه گناهان طلب مغفرت نمایم زمانی که میخواهم گناهانم را با خدا در میان بگذارم و از درگاهش بخواهم که مرا بیامرزد خجالت میکشم چونکه در این هنگام یاد کمیل، علی (ع) میافتم که چگونه علی (ع) آن معصوم، آن امام، آن بزرگوار، از خدا طلب آمرزش میکند در این وقت است که میگویم خدایا او علی (ع) بود که هیچ گناهی نکرده اینطور بدرگاهت ضجه و ناله میکند حالا من با این بار سنگین گناهان چکار کنم چگونه بدرگاهت روی آورم اما چون خدا خود فرموده بنده ام هر چه قدر گناهت سنگین باشد باز بدرگاه من روی آور که اگر با اخلاص باشی آنها را می بخشم این جمله مرا خوشحال میکند و روی بدرگاهش میآورم و میگویم خدا. خدا. ببخش این گناهان ما را.

باری برادران و خواهران کشور اسلامی ما هم اکنون دچار حمله های ناجوانمردانه کفر قرار گرفته و از هر طرف ابر جنایتکاران شرق و غرب بسوی آن هجوم میآورند تا بلکه بتوانند این نور را که از کشور اسلامی ما بلند شده و از هر سوراخی هر چند باریک میگذرد و تمام ملتها را نورانی میکند خاموش سازند، ولی این ابر جنایتان نمیتوانند، که خداوند قعار حافظ این انقلاب و این اسلام است و همچنانکه خدا گفته اینها(ابرجنایتان) میخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند ولی خدا نور خود را تمام میتاباند هر چند که کافران و این ابرجنایتان را خوش نیاید ....

و اما پدرم پدر عزیز تر از جانم تو را نیز تحسین میکنم بخاطر آن همه زحمتهایی که در مرود پسرت کشیده ای تو بودی که حق پدری را در مورد ما ادا کردی تو بودی که در تمام لحظه ها و در تمام اوقات همدرد ما بودی تو بودی که ما را به اطاعت خدا کردن تشویق میکردی تو بودی که درستکاری و درست اندیشی را بما یاد دادی خدا به تو اجر شهید را بدهد میدانم که تو نیز مانند یک مرد در مقابل مصایب می ایستی و با مشکلات دست و پنجه نرم میکنی از تو خواهش میکنم که بقیه برادرانم را تشویق کنی تا در وحله اول خود را تزکیه کرده و خوب درک کنند تا بتوانند راه شهیدان را بروند امیدوارم که تو نیز مرا حلال کنی و تمام اذیتهایی که میدانم خیلی زیادند برایم ببخشی. پدر تو نیز امام را از یاد مبر و او را همیشه دعا کن.

خواهرو برادرانم شمار را نیز به خدا می سپارم و توصیه میکنم که در زندگی همیشه راه خدا را در نظر داشته باشید و اگر از من نسبت بشما خطایی صورت گرفته همه را ببخشید لازم میدانم به شما بگویم که در وهله اول خدا را بیشتر یاد کنید و امام را از یاد نبرید و به دستورات و فرامین اسلام با جان و دل کوشا باشید و از هیچ نیرویی بغیر از نیروی ایزدی واهمه ای به خود راه ندهید و دشمن هر چند بزرگ باشد بر او یورش برید و آنرا از پای درآورید...

... تمام وسایلی را که متعلق به اینجانب است به افراد بی بضاعت دهید باز در آخر امیدوارم که خداوند از سر تقصیرات من درگذرد و مرا قرین رحمت خود سازد باز تاکید میکنم مواظب امام و روحانیت پیرو خط امام باشید.

هیچ کس تا بحالا که یادم میآید بدهکار نیستم و اگر باشم آنرا پرداخت کنید (از وسایل من) و اگر از کسی طلب دارم آنرا میبخشم اگر کسی در گردن من حقی دارد همه را می بخشم و برای همه آنها از پیشگاه مقدس ایزدی طلب مغفرت میکنم در ضمن به برادران و خواهران تاکید میکنم که مواظب امام و روحانیت باشند و ضمنا پشتیبانی خود را از برادران پاسدار و بسیچ و سایر نیروهای انتظامی و نظامی قطع نکنند که خداوند اجرشان بدهد.

جمشید سرانجام

شهیدان مشابه