تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .
بسیجی دلاور #شهید_صیاد_اسدی بتاریخ ۱۳۴۳/۵/۶ در روستای برنجق از توابع میانه در یک خانواده دیندار و متدین دیده بجهان گشود.
پدرش اسدالله و کارش کشاورزی بود و مادرش عالیه نام داشت.
صیاد تا پنجم ابتدایی توانست درس بخواند و مانند سایر جوانان که امکان ادامه درس در روستا نبود کتابها را کنار گذاشت و مشغول زراعت شد.
کشاورزی در روستا هم کفاف هزینه خانواده را نمیداد بالاجبار در میانه ساکن شدند و صیاد و مدرش مشغول کارگری شدند و با عرق پیشانی روزی خود را در میآوردند.
وقتی صدام و حامیانش در طبل جنگ علیه ایران نواختند غیرت جوان آذری در خونهای صیاد هم بجوش آمد و نمیتواتست این تجاوز آشکار را تحمل کند ، اجازه عزیمت به جبهه را از خانواده گرفت هرچند مادرش آرزوی دامادیش را داشت ولی دفع شر دشمن را واجب تر از رزق روزی هم میدانست.
صیاد داوطلبانه از طریق بسیج عازم پادگان لشکر ۳۱ عاشورا در دزفول شد و بین جوانان باغیرت و با ایمان این لشکر خط شکن جای گرفت و دوره های آموزشی را پشت سر گذاشت.
برای رویارویی با دشمن قدار لحظه شماری میکرد. وقتی بشهر دزفول میآمد تلفنی با خانواده صحبت میکرد و از پدرش برای اینکه دست تنهایش گذاشته بود عذرخواهی میکرد و قول پیروزی رزمندگان را به خانواده میداد.
و دورا دور دستان زحمتکش مادرش را میبوسید و برایش دعا میکرد و از اینکه چنین پسری را برای اسلام بزرگ کرده تشکر و قدردانی میکرد.
صیاد همراه همرزمانش در عملیات والفجر یک شرکت کرد و دلاورمردانه جنگیدند و به جهانیان ثابت کردند جوانان ایرانی سر میدهند و سرزمین نمیدهند در تاریخ بیست و چهارم اردیبهشت سال ۶۲ براثر اصابت ترکش خمپاره آسمانی شد ولی بعلت عقب نشینی تاکتیکی پیکر پاکش در میان رزم ماند و تاکنون پیدا نشده و سندی شد برای پایمردی مردان بی ادعا وطنمان تا جهانیان بدانند ایران مهد دلیران بی نام نشان هست.
راهش، که در هر عصری برای رسیدن به اوج کمال بهترین راههاست، پررهرو باد
تاریخ تولد ۱۳۴۳/۵/۶
تاریخ شهادت ۱۳۶۲/۲/۲۴
#والفجر_یک
یادبود در مزار شهدای میانه