بسم رب الشهدا و الصدیقین
بهزاد اسدی فرزند نصراله در مورخ دوازدهم فروردین ۱۳۳۹ در خانواده متوسط در میانه دیده به جهان گشود.
#کانال_شهدای_میانه
زندگینامه شهید از زبان مادرش:
از همان دوران کودکی خوش اخلاق و با همه مهربان بود. به مسجد و مسایل مذهبی و دینی علاقه شدید داشت. ضمن درس خواندن فعالیتهای سیاسی هم میکرد که ابتدا خانواده خبر نداشتند.
بعداز شروع انقلاب بهزاد در همه تظاهرات علیه رژیم شرکت داشت. برادرش رحمان هم دانشجوی پزشکی در تبریز بود او هم به میانه آمده بود و با هم در تظاهراتها شرکت میکردند.
بهزاد با دوستانش بیشتر خونه ما میامدن و شبها اعلامیه های آقا رو تقسیم و شبانه پخش میکردند و چند بار هم در هنگام پخش اعلامیه ها با ماموران درگیر و کتک خورده بود. بیشتر با دوست صمیمی اش محمد میانجی(اولین شهید انقلاب) همه کارها رو هماهنگی و انجام میدادند.
دوستش محمد میانجی را ماموران با سرنیزه بدجوری مجروح کرده بودند که با حاج آقا حججی به بیمارستان میرسانند ولی شدت جراحت زیاد بود نهایتا به تبریز فرستاده بودندکرده که آنجا شهید شد.
بعداز پیروزی انقلاب وارد سپاه شد. و برای مقابله با گروهای ضدانقلاب عازم کردستان شد بعد سه ماه امد ولی دلش طاقت نیاورد و دوباره داوطلب اعزام بود ولی فرمانده سپاه قبول نمیکرد و میگفت میانه بهت نیاز داریم بهزاد قبول نمیکرد و بعداز مدتی بالاخره راضی شدن بهزاد کردستان برود.
شب آنروز که فردایش عازم بود نصف شب دیدم بهزاد نماز شب میخواند و خیلی گریه و زاری میکنه بمن گفت مادر ترا به خدا به پدرم بگو منو حلال کنه .چون خواب امام حسین رو دیدم و بهم بشارت داد بزودی پیش او خواهم رفت.
صبح زود به سپاه رفت و عازم کردستان شد. و در شهر تکاب با دوستانش (از جمله شهید اسماعیل قره داغی) با دمکراتها درگیر میشوند . بهزاد هم در این درگیری در تاریخ 1359/5/30 شهید میشود.