#کانال_شهدای_میانه
وصيت نامه شهید سید محمد ساقی
بسم الله الرحمن الرحيم
« ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب» (آلعمران/8)
نکتهاي چند به حضور برادران عرض بکنم چون در حال هجرت هستيم و به ديدار معبود ميرويم. ميخواهم سخناني چند با برادران طلبة مدرسه رسول اکرم (ص) و نيز برادران عزيزم که در سپاه ميانه هستند و مظلوم شده اند، داشته باشم.
و اما برادران طلبه: برادران مخلص من، برادران پاک من، برادران نوراني من در طي اين شش يا پنج ماه با شما انس گرفتم، من انساني خطا کارم، گناهکارم، من خيلي کوچک تر از آن بودم که با شماها باشم اما شايد، دست تقدير چنين کرده بود، من شما برادران را در حالت ديگري مييافتم وقتي از جامعه وارد اين مدرسه شدم، حال ديگري به من دست داد و تغييري بسيار عظيم در روح من ايجاد شد، من خودم را ديگر آن انسان قبلي نميدانستم. وقتي که حرکات و سکنات يک يک برادران را مي ديدم در يک جاي تنها مي نشستم و گريه ميکردم، خدايا مرا نيز از صالحان قرار ده، مرا نيز از پاکان قرار ده، مرا نيز در رديف انسانهاي خوب قرار ده. واقعاً که چه انسانهاي خوبي در اين مدرسه ديدم انسانهايي که داراي روحهاي بزرگ هستند، هر چند که ممکن است جثة کوچکي داشته باشند اما روحشان بسيار بزرگ است، بسيار عظيم است، عبادتهاي خالصانة آنها، دعاها و راز و نيازهاي آنها، مرا به گريه ميانداخت، روحِ مرا تکان ميداد،
باري برادران عزيز طلبه! حالت خلوص خود را هميشه حفظ کنيد، تنها توشهايی که ما ميتوانيم از اين مدرسه ببريم، تنها توشهاي که از اين دنيا خواهيم برد؛ انگيزه هايمان هستند، انگيزه، اعمال ما هستند، نيات ما هستند، همان نماز شبهاي ما هستند، همان نمازها و دعاهاي ما هستند، اينها هستند که توشه خواهند بود اگر با نيت و انگيزه خدايي انجام بدهيم؛ برادران عزيز به نمازهاي شبانه، به دعاها و مناجات اهميت بيشتري دهيد زيرا متاع قابل عرضه اي به جز اينها نداريم. سلاح ما جز دعا و جز بکاء (گريه) چيز ديگري نيست. گريه بهترين سلاح است برادران، از دست ندهيد گريه را، گريه قلب انسان را پاک ميکند و روح انسان را زلال ميکند، قلب انسان را بسيار رقيق ميکند، انساني با روح متحول و دگرگون تحويل ميدهد.
اما وصيتي که به شما دارم، برادران عزيز! ما عازم جبهه جنگ هستيم و شهادت را خيلي نزديک ميبينيم و اميد بازگشتن ان شاالله نداريم، هم راه شما و هم راه ما هر دو احدي الحُسنين است، اگر شهيد شديم به احدي الحسنين رسيديد و باز مسئوليتتان سنگين و وظيفه تان عظيم، شما مسؤوليت پيام ما را داريد، شما مسئول هستيد، پيام اين شهدا را به جامعه برسانيد، شما زبان گوياي اسلام هستيد، بنابر اين وظيفه و رسالت شما سنگين تر از ماست. ما شهيد ميشويم و مي رويم، اما شما ميمانيد با کوله باري از مسئوليتها، با انبوهي از مصيبتها و دردها و گرفتاريها، برادران موقع و مقام خود را بشناسيد، رسالت خود را بشناسيد و درست انجام دهيد، خيلي مسئول هستيد و اعمال شما و کار شما و هدف شما و راه شما بسيار بزرگ است و بسيار عالي است، اگر اين راه را صحيح ادامه بدهيد، اعلا عليين در انتظار شماست.
ما با شهادتمان لااقل مي توانيم آن جهتي را که بهشتيها و رجاييها رفتند، لااقل ملائکه هاي مقرب خدا بر ما نشان بدهند و بهشتي و رجايی ها در اين صف هستند، لااقل بوهاي آنها را استشمام بکنيم.
ما که هرگز نمي توانيم آنها را مشاهده کنيم و آنها را ديدار کنيم. رجايي و باهنر ما با لباسهاي آراسته بر تختها... تکيه زدهاند اما ديگر کاخ مادي و دنيوي نيست، آنجا کاخ بهشتي است، آنجا کاخ جنت است.
آري برادران عزيز در راه خودتان محکم و استوار باشيد و در اين فکر نباشيد که برادران ما رفته اند و شهيد شده اند و ما هم درس را رها کنيم و برويم، نه! مسئووليت شما سنگين است، بايد بمانيد و درس به دقت بخوانيد، جامعه ما به امثال شما احتياج دارد و از ميان شما بايد مطهريها و بهشتيها بيرون بيايد و مدرسه را که من ديدم و طلبه هايي را که من ميشناسم، ميدانم مطهري ها در ميانشان زياد است، مي دانم که انسانهاي بسيار متقي هستند و اگر متقي باشيد خداوند فرقان به شما خواهد داد و شما را هدايت خواهد کرد.
برادرانم! توفيق را هميشه از خدا بخواهيد هيچ وقت در اين فکر نباشيد که مستقل کار بکنيد. هيچ وقت در اين فکر نباشيد که ميتوانيد با عبادتهاي زياد و درس خواندن به مقامات عالي برسيد، اگر توفيق الهي نباشد هيچ کاري نميشود کرد. گريه کنيد و ناله کنيد و داد بزنيد و تضرع کنيد که اي خدا! اگر توفيق را از من قطع کني من چگونه ميتوانم تو را عبادت کنم. من به راه ضلالت و گمراهي خواهم افتاد و محتاج توفيقات تو هستم،
«ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا» خدايا تو ما را هدايت کردهاي و ما را در مسير هدايت قرار دادهاي توفیقات خود را از ما مگیر، اگر توفیق تو نباشد ما چکار میتوانیم بکنیم.
اما برادران پاسدار من! شعبان، محمود، ايرج، و فرهاد، آري اينها دوستان وفادار من هستند دوستان صديق من، حساسترين زندگانيم را با اينها شروع کردم و با اينها بودم .... از محمود و شعبان از اينها از اين دو يار ، دو همرزم و از اين دو همکلاس از اين دو همسنگر، آري از وقتي که با برادر شعبان به قم براي شروع دوران نويني از زندگي طلبگي ميآمديم، مشکلاتي که براي برادر شعبان پيش آمد، وي مجبور شد بار سفر ببند و به ميانه برود،
از روزي که او رفت يک دوست بسيار صميمي را از دست دادم، دوستي که به قول حضرت عيسي (عليه السلام) به حواريون؛ وقتي که به روز او نگاه ميکردم چهره و آثار عبادات را ميديدم و به ياد خدا ميافتادم و اعمال و رفتار او در اعمال و رفتار من بسيار تأثير ميگذاشت، همنشيني با او باعث ازدياد علم ميشود، اميدوارم، که انشاءالله او نيز بتواند پيام برادرش را بردوش بکشد.
اگر توفيق الهي نباشد کاري نميشود کرد، برادران عزيز! در سازندگي روحي خود بسيار دقيق باشيد تا بتوانيد با تقوا و ورع بسيار قوي در بازسازي جامعه و جوانان و دانش آموزان سهيم باشيد. آري اين قوم ما به قول اقبال، دلي دارند و دلداري ندارند و شما دلدار هستيد براي دانش آموزان، دلدار هستيد براي انجمنهاي اسلامي، انجمنهاي اسلامي شما را مي شناسند، شما مونس صديق آنها هستيد، آنها اميد به شما دارند و من اميد دارم که شما هستيد که ميتوانيد آنها را بکِشيد، دستشان را بگيريد و بالا ببريد. اميدوارم بيشتر با دانش آموزان با انجمنهاي اسلامي مأنوس باشيد. شما نيروي فکري خود را روي دانش آموزان متمرکز کنيد، شما در مسائل سياسي زياد مشغول نباشيد.
برادران عزيز! به مطالعات خود ادامه بدهيد، به تقوا و راز و نيازهاي خود ادامه بدهيد و قشر روشنفکر و قشر تحصيل کرده و دانش آموز را شما بگيريد و دنبال اينها باشيد، اينها هستند که آينده در دست اينها است، اينها پاسداران فکري جامعه ما هستتند.
ديگر عرض ندارم، اميدوارم اگر شهيد شدم، خداوند از گناهان کبيره و صغيره من درگذرد، خدايا من از تو ميخواهم که مرا از خودت جدا نکني هر چند ميخواهي که عذابم بدهي، خدايا من شعار امامم را تکرار ميکنم؛ «صبرت علي عذابک و کيف اصبر علي فراقک». خدايا براي تقرب به تو، پيش تو ميآيم، بسوزان اما از خودت دور مکن، من چگونه مي توانم دوري تو را تحمل کنم، خدايا ما به بهشت و جهنم طمعي نداريم، ما تنها تو را ميخواهيم و تنها تو را مي بينيم. ديدة روي تو را ديدة جان مي بايد زين کجا مرتبة چشم جهان بين من است ما بهشت را چکار داريم، بهشتي که بدون وصل تو باشد، بهشت چه فايده دارد.
سخنی با خانواده
سلام مادر عزيزم و سلام پدر گراميم و سلام اي خواهر و برادرم. مادر عزيزم! توصيه ميکنم که بعد از شهادت من گريه نکني، اگر گريه بکني شهيد ناراحت ميشود، تو بايد افتخار کني که از قوم و از تبار ما و از قبيلة ما از خاندان ما هم شهيدي به سوي خدا رفت و تو تاج افتخار بر سر داري، اگر تو نتواني شهادت مرا تحمل کني در پيش خداوند مأجور هستي و اجر بزرگي داري، تو هم در رديف مادران و خانوادههاي شهدا قرار مي گيري.
✅آري مادر عزيزم! تو را به خدا گريه مکن، افتخار کن که در رديف زنان قهرمان هستي... تو در رديف مادراني هستي که فرزند از دست داده اند، تو در رديف زناني هستي که بچه هاي خود را در راه خدا از دست داده اند و در دنبالش دست به دعا بر ميدارند که «ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الکافرين». ( بقره/ 250)
اما پدر عزيزم! مرا ببخش، مادر عزيزم! تو هم مرا ببخش که نتوانستم زحمات شما را جواب گو باشم و نتوانستم زحمات شما را تلافي کنم. اي پدر عزيزم؛ تو خيلي زحمت کشيدي، تو در راه ما پير شدي و زحمات و دست رنج خود را در اختيار ما گذاشتي و ما تحصيل کرديم و به اين درجة عالي رسيديم.
✅پدر عزيزم! اميدوارم ما را ببخشي و از خدا براي ما طلب مغفرت کني.
و اما اي خواهرم و اي برادر کوچکم و برادر بزرگم! شما را توصيه ميکنم که به درسهايتان خوب نگاه کنيد و نمازهايتان و راز و نيازهايتان را با خدا قطع نکنيد، هميشه خدا را عبادت کنيد و خالصانه عبادت کنيد و نمازهاي شبتان را ترک نکنید.
روحش شاد و راهش پررهرو
@shohdayemiyaneh